دسته‌ها
استانها

ویژه‌برنامه سراسری «شهید قدس» در اداره کتابخانه‌های عمومی استان

ویژه‌برنامه سراسری «شهید قدس» در اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه با حضور و هنرنمایی شاعران و هنرمندان، اساتید خط و نقاشی سیاه‌قلم همراه با طراحی تمثال شهدا، برگزار شد.

ویژه‌برنامه سراسری «شهید قدس» در اداره کتابخانه‌های عمومی استان

به گزارش علاقمندان به حاج منصور ارضی از کرمانشاه، ویژه‌برنامه سراسری «شهید قدس» امروز پنج‌شنبه 14 دی‌ماه همراه با شعرخوانی شاعران استان کرمانشاه هم‌زمان با سراسر استان‌های کشور در چهارمین سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی به همت اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه و محفل ادبی بیستون، در سالن جلسات اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه برگزار شد.

*ویژه‌برنامه شهید قدس -سالن جلسات اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه  در این ویژه‌برنامه شاعران آیینی محفل ادبی بیستون، به شعرخوانی اشعار خود پرداختند و هنرمندان، اساتید خط و نقاشی سیاه‌قلم به طراحی تمثال شهدا پرداختند. در پایان از شاعران و هنرمندان از طرف اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه با اهدای لوح یادبود قدردانی به عمل آمد.

* ویژه‌برنامه شهیدالقدس – سالن جلسات  اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه   

*ویژه‌برنامه شهیدالقدس – سالن جلسات  اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه  

*ویژه‌برنامه شهیدالقدس – سالن جلسات  اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان کرمانشاه  شاعر: محسن محبی متخلص به سلیمانی به دنبال شهادت بود و معنای مسلمانی * که تا دشمن زهم پاشد نبیند چشم گریانی مرید رهبرش بود و مرادِ یک جهان عاشق * بیا بنگر تو ایران را چه شوری و چه پیمانی بهشتی رفت و چمران رفت و یارانش همه باقی * گر افتد این عَلم باشد هزاران چون سلیمانی گهی افغان، گهی لبنان، تو پیدایی و پنهانی * تو خورشیدی درخشانی، ستاره ماه تابانی چه جان‌ها شد فدایِ خاک راهت وقت بدرودت * نداری جان‌نثاران کم، تو ایرانی تو کرمانی شدی بازیچه‌ی صهیون، ترامپِ احمق و افسون * خوراکت گشته قتل و خون چه سود از این پشیمانی بُوَد آگه همه دنیا، سخن‌هایت بود بی‌جا * جهان خواری در این صحرا، همان ابلیس و شیطانی نه پابندی به پیمانت، نه عقلی در سرو جانت * نه کس در فکر درمانت، تو بازنده به میدانی *** اشعار کیومرث سلطان‌آبادی (1) جان فدا رفت که امنیت میهن نرود * چادر و روسری از روی سر زن نرود دیده‌‌ بود حجله ننگین نکاح زن شام‌ * رفت تا دخترکِ پاک تو و من نرود شرف ایزدیان برده‌ی بازار هوس * رفت ناموس وطن بردگی تن نرود حرم زینب مولا به خطر بود و دوان * رفت سمت حرمش سایه‌ی دشمن نرود بر حریم حرمش گشته علمدار سپاه * شب حرامی طرف آیه‌ی روشن نرود نعره‌ی فتح خراسان به لب داعش و او * رفت بغدادی دون، مشهد ایمَن نروَد جان فدا گشت که یک روز خداناکرده * یک وجب خاک از ا ین ملک تهمتن نرود زن آزادِ وطن نیک بداند شهدا * سرشان رفت حجاب از سر برزن نرود *** (2) مردی ‌و مردانگی معنای نام قاسم است * مستی و شوریدگی سیراب جام قاسم است یوسف یعقوب ایران عاشق شیرین‌سخن * عالمی جذب عسل‌های کلام قاسم است جان فدای ملت و سردار دل‌های وطن * قلب هر آزاده‌ای دربند دام قاسم است مرغ‌دل‌ها را سلیمان است و آری بی‌گمان * صد سلیمان مرغک شیدای بام قاسم است کشور ایران‌زمین گر سرفراز و مقتدر * قدرت مام وطن مقروض وام قاسم است گر وطن هرگز ندیده جهد ننگین نکاح * از دلاور مردی آن روز شام‌ قاسم است کو گزینه روی میز و کو کجا فریاد جنگ * دشمن سرکش ببین آرام و رام قاسم است در پی صید شهادت جان فدا می‌رفت ولی * در ولات کوفیان شهدش به کام قاسم است مکتبش دانشگه شور و شعور و بعد از او * بس سلیمانی که درراه و مرام قاسم است *** (3) الا یا ایها قاسم که قلب و جان ایرانی * تو با خون خودت گفتی همیشه مرد میدانی ***** اشعار مهدی شریفی شادفر متخلص به آیینه (1) گویند که در جهان بالاست بهشت * من می‌گویم که در همین‌جاست بهشت هر جا که قدوم سبز مادر باشد * والله قسم که زیر آن پاست بهشت (2) نام شعر: فردا شعری برای مادر می‌خوانم ای مایه‌ی افتخار، مادر * ای قلّه‌ی استوار، مادر ای باغِ پُر از شکوفه و گُل * ای باغِ پُر از بهار، مادر آموخته از لبِ تو لبخند * هر غنچه به سبزه‌زار، مادر ای سینه‌ی تو ز کینه خالی * آیینه‌ی بی غُبار، مادر ای آبِ زلالِ زندگانی * سرچشمه‌ی جویبار، مادر ای دستِ تو تکیه‌گاه امنم * ای مایه‌ی اقتدار، مادر ای امن‌ترین پناهِ هر کس * در موقعِ اضطرار، مادر دستانِ پُر از محبتت را * روی سرِ من گُذار، مادر دستانِ پر از طراوتِ تو * سرسبزی سبزه‌زار، مادر ای جان‌ودلم فداییِ تو * ای صاحب‌اختیار، مادر هم گرمی و هم طراوت از توست * خورشیدِ تو سایه‌دار، مادر ای زنده‌تر از نسیم و باران * سرزنده‌تر از بهار، مادر باید که طلا به پات ریزم * شرمنده به روزگار، مادر سوگند به روی همچو ماهت * هستم ز تو شرمسار، مادر ای‌کاش بمیرم و نبینم * در پای تو رفته خار، مادر ای روشنی دو دیده من * چشمان تو گشته تار، مادر دردت ز ستاره‌ها فزون است * غم‌های تو بیشمار، مادر با هیچ که رازِ دل نگفتی * ای با همه رازدار، مادر غمخوارِ تمامِ داغداران * ای غم خور و غمگسار، مادر ای با همه شاد وقتِ شادی * ای با همه سوگوار، مادر ای شَرم و حَیا خَجِل ز رویت * باهیبت و باوقار، مادر افزوده مرا دعای خیرت * سرمایه و اعتبار، مادر از دامن تو روم به معراج * ای قلّه‌ی افتخار، مادر بی‌کینه و بی‌ریا و بی‌غش * پُرحوصله، بردبار، مادر مدیونِ تواند جمله عالم * تا آخرِ روزگار، مادر هر کس که نهاده پا به دنیا * از روی تو شرمسار، مادر آسایشِ جانِ خسته از توست * آرامشِ هر دیار، مادر بر روی پدر هزار احسنت * بر روی تو صد هزار، مادر باید که نوشت نامِ نیکت * بر لوحه‌ی زرنگار، مادر باید که برای تو بگویم * زیبنده‌ترین شعار، مادر سوگند به هر چه می‌پرستیم * هستی تو که رستگار، مادر ما را به شفاعت تو چشمی است * در سایه‌ی ذوالفقار، مادر نزدیک شده طلوعِ خورشید * آیینه ببر بکار، مادر هنگام ظهور گشته نزدیک * ای اسوه‌ی انتظار، مادر عُمر تو دراز و پرثمر باد * ای چهره‌ی ماندگار، مادر *** (3) شعری از زبان سردار دل‌ها برای وطنش قربانِ تو باید بکنم جان‌عزیزم * جمهوریِ اسلامیِ ایرانِ عزیزم جان‌برکف میدانِ خطر بودم و آخر * تقدیمِ تو باید بکنم جان‌عزیزم یک‌عمر دویدم پیِ یارانِ شهیدم * تا اینکه رسیدم به شهیدانِ عزیزم سربازِ وطن بودم و در سنگر ایمان * پیوسته‌ام امروز به چمرانِ عزیزم آخر به مُرادِ دلِ خود نیز رسیدم * در محضرِ آن پیر جماران عزیزم پَرپَر شدم و سوختم و اوج گرفتم * بی‌بال و پَرم در برِ جانانِ عزیزم دنبالِ شهادت همه‌جا رفتم و اکنون * شد جان و تنم نیز به قربانِ عزیزم تا آمدنِ یار نمانده دو سه روزی * من منتظرِ مقدمِ مهمانِ عزیزم فرصت نشد آخر که تشکر بنمایم * از مردمِ دین‌دار مسلمانِ عزیزم

دیدگاهتان را بنویسید